نوشته شده توسط : رهروعشق

 

خدایا آروم میگم تا بلند بشنوی!!!!

 

خدایا مواظب خودت باش!

 

آخه من جز تو کسی رو ندارم.

 



:: بازدید از این مطلب : 179
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : دو شنبه 2 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : رهروعشق

   

 

دلم گرفته آسمون نمیتونم گریه کنم

 

شکنجه میشم از خودم نمیتونم شکوه کنم

 

انگاری کوه غصه ها رو سینه من اومده

 

آخ داره باورم میشه خنده به ما نیومده

 

دلم گرفته آسمون از خودتم خسته ترم

 

تو روزگار بی کسی یه عمره که در بدرم

 

حتی صدای نفسم میگه که توی قفسم

 

من واسه آتیش زدن یه کوله بار شب بسم

 

دلم گرفته آسمون یه کم حوصله کن

 

نگو که از این روزگار یه خورده کمتر گله کن

 

منو به بازی میگیره عقربه های ساعتم

 

برگه ی تقویم میکنه لحظه به لحظه لعنتم

 

اهای زمین برای من یه لحظه تو نفس نزن

 

نچرخ تا آروم بگیره یه آدم شکسته تن

 wo3h6v43jdo0udj96kv.jpg

 



:: بازدید از این مطلب : 177
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 2 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : رهروعشق

 اگر خدا نبود !!!

شاید بهترین و راحت ترین راه حل خودکشی بود.

ولی خدا هست.

و آن قدر بزرگ است که به ذهن نمی گنجد و به

همین سیاق من کوچکم نسبت به او و نسبت به

بعضی از بندگانش.

یعنی خدا با آن بزرگی ،مشکل یک ذره به قطر

یک میلیونم میکرون را نمی تواند حل کند؟!

مگر می شود؟!

 

خدایا

 دل به تو بسته ام و حقیقت عشق را در عاشقانه های مادر،

در نیمه های شب یافته ام .

چشمانم غبار گرفته اند،اما با زلال اشک پاک می شوند

و دل شکسته ام به یاد تو انس گرفته.

خدایا

وقتی راز و نیازهای عاشقانه ی بندگانت را بر سپیدی کاغذ می خوانم

و کلمه های خاموش و بی صدای نجوایشان را در سکوتی پر از فریاد

می شنوم،دلم بهانه ی تو را می گیرد.

 بقیه تصاویر در ادامه مطلب



:: بازدید از این مطلب : 149
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : دو شنبه 2 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : رهروعشق

 

و آنگاه که بادهای خزان وزیدند و قاصدکها را با خود بردند

 

 هیچ گاه به ذهنمان خطور نمی کرد که این پاییز ،

 

سخت ترین زمستان عمرمان را برایمان

 

به ارمغان بیاورد و سوگواره جدایی را برایمان

 

 بسرایدعزیز ترین و قشنگترین خاطره ها را در

 

چنگهای سرد مرگ بمیراند و تنها یادی از لالایی ها

 

زحمتهایش را برایمان به یادگار بگذارد و اکنون

 

با دلی پر از اندوه و ماتم به سوگ مهربان

 

مادربزرگمان می نشینیم و تسلیم خواسته ی

 

حق تعالی می گردیم.



:: بازدید از این مطلب : 168
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : دو شنبه 2 اسفند 1389 | نظرات ()